_____________________________________________________________________________________________
لطف کنید بگید نشانگر روی کدوم عدد میره؟
_________________________________________________________________________________________
یا خدا مگه می شه مگه داریم اصلاً چنین چیزی؟
_______________________________________________________________________________________________
برای دیدن ادامه ی روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.
نویسنده:مهدی
اسامی وزیران دولت حسن روحانی عبارتند از:
- علی اصغر فانی (وزارت آموزش و پرورش)
- محمود واعظی (وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات)
- سید محمود علوی (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران)
- محمدجواد ظریف (وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران)
- علی طیبنیا (وزارت امور اقتصادی و دارایی)
- سید حسن قاضیزاده هاشمی (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)
- علی ربیعی (وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی)
- محمود حجتی (وزارت جهاد کشاورزی)
- مصطفی پورمحمدی (وزارت دادگستری جمهوری اسلامی ایران)
- حسین دهقان (وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح)
- عباس احمد آخوندی (وزارت راه و شهرسازی)
- محمدرضا نعمتزاده (وزارت صنعت، معدن و تجارت)
- محمد فرهادی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
- علی جنتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)
- عبدالرضا رحمانی فضلی (وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران)
- بیژن زنگنه (وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران)
- حمید چیتچیان (وزارت نیروی ایران)
- محمود گودرزی (وزارت ورزش و جوانان)
نویسنده:مهدی
وی در میانه جنگ جهانی دوم خیلی زود قد کشید و به سن درس و مشق رسید. آن روزها شخصی به نام «میرعلی بیگ» از آذربایجان شوروی به روستای دیجویجین مهاجرت کرده بود و چون خودش به علم و دانش علاقه داشت سنگ بنای مدرسهای کاهگلی را گذاشته بود.
بچههای روستا از جمله حسنعلی نیز دور او جمع میشدند و خواندن و نوشتن را یاد میگرفتند.
جنگ جهانی دوم تمام شده بود و ایران نیز از آسیب های آن در امان نبود. وضع معیشتی مردم بدتر و بدتر میشد تا جایی که در برخی نقاط کشور نانی برای خوردن هم نبود. مرادعلی پدر حسنعلی نیز از این اوضاع بد بی نصیب نماند و خیلی زود ورشکسته شد و تمام اموالش را فروخت.
بدین ترتیب فرزندان بزرگ او همچون بسیاری از کودکان و نوجوانان کار کردم را بر درس ترجیح میدهند و وارد بازار کار میشوند.
اما مادر حسنعلی تمام سختیهای زندگی را به جان می خرید تا حسنعلی که از همه کوچک تر بود درس و مشق اش را رها نکند.
او نیز قدرشناس این تلاشهای مادر، خوب درس میخواند و همیشه جزو بهترین شاگردها در مدرسه میشود.
وی در بخشی از خاطرات آن دوران گفته است:
- «هرگز آن امتحان دبستان خیابان سیروس را فراموش نمیکنم. آن ترکه های درخت آلبالو که معلم بر دستم فرود میآورد را همیشه به یاد دارم. باید برای امتحان برگه امتحانی می بردیم ولی پدرم پولی نداشت که به من بدهد و من هم رویم نمی شد از او پول بخواهم. بدون برگه به مدرسه رفتم و معلم نیز با ترکه مرا تنبیه کرد.»
اما حسنعلی هر طور که بود درسش را تا کلاس یازدهم دبیرستان ادامه میدهد. سر انجام وضع اقتصادی نامناسبتر میشود و او یک سال قبل از دیپلم درس را رها میکند و راهی بازار کار میشود.
اول به نیروی هوایی میرود و به عنوان تکنیسین هواپیما شروع به کار میکند، اما بعد از مدتی متوجه میشود که این شغل با روحیهاش سازگار نیست و خود را بازخرید میکند.
حسنعلی که در طول دوران نوجوانی و جوانی خود در بین اقوام و آشنایان به یک جوان امانتدار و صادق شناخته شده بود، از طرف یکی از آشنایان که در آلمان به تجارت فرش مشغول بوده دعوت به کار میشود. او سریع این پیشنهاد را میپذیرد چرا که کار در یک کشور دیگر فرصت تجربه اندوزی را به وی میداد.
حسنعلی با سرمایهای که در این مدت اندوخته بود یک مغازه اجاره کرد و خیلی زود اعتماد تاجران فرش را به خود جلب کرد، به شکلی که میلیونها فرانک فرش و عتیقه بدون دادن ضمانت به آنها را برایشان میفروخت و بدین ترتیب رونق کارش را افزایش داد.
بعد از انقلاب به کشور بر میگردد و ایثار و فداکاری او سنگ بنای یک نیت بزرگ در دل او شد. ساخت 72 مدرسه تا رسیدن به تعداد شهدای دشت کربلا.
نیتی که اگرچه به عقیده اطرافیان تحقق آن سخت و دشوار بود اما علیپور با اعتقاد راسخ به هدف خود رسید:
- «تمام سرمایه و داراییهایم را به تدریج در آلمان فروختم و به کشور برگشتم. نیتم ساخت 72 مدرسه بود اما 52 مدرسه که ساختم تقریبا دیگر سرمایهای نداشتم. تنها یک خانه برایم در ولنجک تهران باقی مانده بود که با همسرم در آن زندگی میکردیم. مانده بودیم چه کنیم که هر دو تصمیم گرفتیم خانه را بفروشیم اما اطرافیان مانع شدند و آنان به هر نحوی بود این مسیر را کامل کردند تا سرانجام 72 مدرسه ساخته شد.»
مسئولان سازمان نوسازی پس از ساخته شدن این 72 مدرسه تصمیم میگیرند تا مدرسهای را که با هزینه آموزش و پرورش ساخته شده بود با نام حسنعلی علیپور نامگذاری کنند اما او مخالفت میکند و نام مبارک حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) را پیشنهاد میدهد. اصرار او بر این قضیه دیگران را هم قانع میکند.
علیپور بعد از ساخت این مدارس در امر خیر بیکار نمینشیند و با فعالیت در جامعه خیرین مدرسهساز افراد زیادی را تشویق به مدرسهسازی میکند.
وی از جمله خیرین مدرسهساز کشورمان به حساب میآید، به طوری که 30 سال از عمر خود را وقف این کار کرد.
حسنعلی علیپور در طول زندگی، تمام دارایی خود را صرف ساخت 72 مدرسه کرد.
این خیر مدرسهساز با ساخت 72 مدرسه به عشق 72 تن از یاران صدیق امام حسین (ع) کار ماندگاری را در حوزه تعلیم و تربیت و کمک به این بخش انجام داد. وی اکثر مدارس خود را در مناطق شهری و روستایی اردبیل احداث کرده بود.
حسنعلی علیپور از دست رئیس جمهور نشان برتر خیران مدرسهساز را دریافت کرده بود و در جشنوارههای مختلف خیرین مدرسهساز لوح و تندیس به او اهدا و از شخصیت او قدردانی شده بود.
همچنین برای این خیر پرآوازه در اردبیل میدانی نامگذاری شده و تندیس او نیز در ورودی اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل نصب شده است.
علی پور، در نخستین دوره آئین نکوداشت خیرین مدرسهساز به عنوان خیر ارشد مدرسه ساز مورد نکوداشت قرار گرفت. همچنین وی هنگام دریافت نشان نقره خورشید خیران، نشان خود را به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد.
وی زمانی که از بیماری قلبی رنج میبرد، برای پرداخت هزینه عمل جراحی قلب تمکن مالی نداشت و این هزینه توسط دیگران تامین شد.
از مرحوم حسنعلی علیپور به یاد 72 شهید کربلا 72 مدرسه با مجموع 269 کلاس درس و تعداد زیادی درمانگاه، مسجد و غسالخانه در نقاط محروم استان اردبیل به یادگار مانده است.
حسنعلی علیپور تیر سال 1389 به علت سکته مغزی در زادگاه خود درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی
عکس غلامرضا مردانی آذری در دستهای دانشآموزان، پس از مرگ
غلامرضا مردانی آذری
غلامرضا مردانی آذری در بین دانشآموزان
غلامرضا مردانی آذری در بین دانشآموزان
عکس غلامرضا مردانی آذری در دستهای دانشآموزان، پس از مرگ
غلامرضا مردانی آذری
غلامرضا مردانی آذری در بین دانشآموزان
غلامرضا مردانی آذری در بین دانشآموزان
وی در سنین نوجوانی به همراه مادر و 2 برادر خود راهی تهران و در همان دوران مشغول به کار شد.
مردانی آذری در سال 1376 مدرسه سازی را آغاز کرد و نخستین مدرسه اهدایی خود را در شهر تهران ساخت. وی تا زمان حیات، حدود 33 میلیارد تومان صرف ساخت مدرسه کرد.
مردانیآذری به همراه دو برادر دیگر خود اقدام به مدرسهسازی میکرد که مدارس دخترانه را به نام مادرش "زهرا" و مدارس پسرانه را به نام پدرش "محمد" نامگذاری میکرد.
وی تا سال 1380، 23 مدرسه، 5 خوابگاه و 5 پانسیون به وسعت 103 هزار متر مربع با هزینه 27 میلیارد تومان احداث کرد که در این مدارس قریب به 10 هزار دانشآموز در حال تحصیل هستند.
همچنین وی از سال 1380 تا 1385 نیز 8 میلیارد تومان در زمینه مدرسهسازی هزینه کرد و تعداد مدارس وی به 27 مدرسه رسید.
18 آذر هر سال یاد آور تلخترین خاطره برای دانش آموزان مدارس مردانی آذری و تمامی دوستداران آن بزرگمرد است. وی 18 آذر سال 1385 در دفتر کار خود به قتل رسید.
مردانی آذری در هر مدرسه اتاقی را به نام اتاق مؤسس ساخته بود و در این اتاق با دانشآموزان صحبت میکرد و اگر دانشآموزی نیاز به کمک مالی داشت به خانواده آن دانشآموز کمک میکرد.
به همین دلیل تمام دانشآموزانی که در مدارس احداثی آن مرحوم درس میخواندند، وی را میشناختند و تعداد زیادی از این دانشآموزان در مراسم تشییع و تدفین وی شرکت کردند. او برای بچهها مانند یک پدر بود.
مرگ مردانیآذری این پیشکسوت و پیشگام نهضت مدرسهسازی، ضایعه تاسفبار سنگینی بود که بر پیکر جامعه به ویژه جامعه فرهنگی ایران زمین وارد آمد.
غلامرضا مردانی آذری با صرف دهها میلیارد تومان بیش از 33 مدرسه در استانهای تهران و آذربایجان شرقی احداث کرد و به عنوان الگویی در میان خیران مدرسه ساز شناخته میشود.
وی با تاسیس موسسه خیریه، کل دارایی خود را به مدرسه سازی اختصاص داده بود.
مرحوم غلامرضا مردانیآذری نیت کرده بود تا سقف 150 میلیارد تومان در کشورش مدرسه بسازد. این خیر گرانقدر در زمان حیات ارزشمند خود خدمات ماندگاری را در ســـاخت مدارس به انجام رسانید که هیچ گاه از یاد و خاطر دانش آموزان و تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت اسلامی فراموش نخواهد شد.
روحش شاد و یادش گرامی
نویسنده:مهدی
خوب در این پست شما با شرکت های تعاونی آشنا می شوید.
برای دیدن محتوای پست به ادامه ی مطلب بروید.
چون طولانی بود گذاشم تو ادامه ی مطلب.
نویسنده:مهدی
.: Weblog Themes By Pichak :.